آیه 4 سوره مائده
<<3 | آیه 4 سوره مائده | 5>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای پیغمبر) از تو سؤال میکنند که چه چیز بر آنها حلال گردیده؟ بگو: برای شما هر چه پاکیزه است حلال شده، و صیدی که به سگان شکاری از آنچه خدا به شما آموخته است آموختهاید که برای شما نگاه دارند و نام خدا را بر آن صید یاد کنید و بخورید حلال شده. و از خدا بترسید که زود به حساب (خلق) میرسد.
از تو می پرسند: چه چیزی بر آنان حلال شده؟ بگو: همه پاکیزه ها و شکاری که حیوانات شکاری که به آنها شکار کردن را تعلیم داده اید، در حالی که از احکام تذکیه ای که خدا به شما آموخته به آنها می آموزید، بر شما حلال شده است؛ بنابراین از آنچه آنان برای شما [گرفته اند و] نگاه داشته اند بخورید، و نام خدا را [هنگام فرستادن حیوان شکاری] بر آن بخوانید، و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا حسابرسی سریع است.
از تو مىپرسند: چه چيزى براى آنان حلال شده است؟ بگو: «چيزهاى پاكيزه براى شما حلال گرديده و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربيان سگهاى شكارى، از آنچه خدايتان آموخته، به آنها تعليم دادهايد [براى شما حلال شده است]. پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشتهاند بخوريد، و نام خدا را بر آن ببريد، و پرواى خدا بداريد كه خدا زودشمار است.
از تو مىپرسند كه چه چيزهايى بر آنها حلال شده است. بگو: چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده و نيز خوردن صيد آن حيوان كه به آن صيدكردن آموختهايد، چون پرندگان شكارى و سگان شكارى، هرگاه آنها را بدان سان كه خدايتان آموخته است تعليم داده باشيد. از آن صيد كه برايتان مىگيرند و نگه مىدارند بخوريد و نام خدا را بر آن بخوانيد و از خدا بترسيد كه او سريعالحساب است.
از تو سؤال میکنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد دادهاید، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید میکنند و) نگاه میدارند، بخورید؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید؛ و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
جوارح: سگهاى شكارى. جرح (بر وزن قفل) زخم. حيوان شكارى را از آن جارحه گويند كه زخمى مى كند و يا براى صاحبش شكار كسب مى كند. جمع جارحه جوارح است.
مكلبين: تربيت كنندگان سگ. مكلّب (به صيغه اسم فاعل) كسى كه به سگ تعليم شكار مى دهد.
امسكن: مسك و امساك به معنى گرفتن و نگاه داشتن است. «امسكن» يعنى نگاه داشتند.
نزول
«شیخ طوسى» گوید: سلمى، مادر رافع از ابو رافع نقل نمايد كه جبرئيل نزد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمد و اجازه خواست پيامبر به وى اجازه داد، سپس گفت يا رسول اللّه ما وارد خانه اى كه در آن سگ باشد نمى شويم. ابو رافع گويد پس از آن واقعه پيامبر بمن دستور داد كه تمام سگهاى مدينه را از بين ببرم من نيز اين كار را كردم و همه سگهاى مدينه را كشتم تا بدر خانه زنى رسيدم كه سگى داشت او را رها كرديم. سپس نزد پيامبر آمدم و قضيّه را خبر دادم بمن دستور داد كه سگ آن زن را هم بكشم. پس از آن مردم نزد پيامبر آمدند گفتند يا رسول اللّه در اينصورت چه چيزى براى ما حلال است؟ بعد از چندى سكوت اين آية نازل شد چنانكه عكرمة و محمّد بن كعب القرظى روايت كرده اند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «4»
(اى پيامبر!) از تو مىپرسند: چه چيزهايى براى آنان حلال شده است؟
بگو: تمام پاكيزهها براى شما حلال گشته است، و (نيز صيد) سگهاىِ شكارى آموزش ديده كه در پى شكار گسيل مىداريد و از آنچه خداوند به شما آموخته، به آنها ياد مىدهيد. پس، از آنچه براى شما گرفتهاند بخوريد و نام خدا را (هنگام فرستادن حيوان شكارى) بر آن ببريد و از خدا پروا كنيد كه خداوند سريع الحساب است.
«1». تفسير برهان، ج 1، ص 447.
جلد 2 - صفحه 241
نکته ها
«جوارح»، جمع «جارحة»، از ريشهى «جَرْح»، به دو معناى كسب و زخم بكار مىرود. به حيوان صيّاد، جارحه گويند، چون شكار را زخمى مىكند، يا براى صاحبش، شكارى كسب مىكند. به اعضاى بدن هم كه وسيلهى كسب و تلاش است، جوارح گفته مىشود.
با عنايت به كلمهى «مُكَلِّبِينَ» از ريشهى «كلب»، به معناى تعليم دهندگان سگهاى شكارى است و تنها صيد سگهاى آموزش ديده حلال است، نه صيد حيوانات شكارى ديگر آن هم شكارى كه سگ، در پى آن گسيل شده و آن را نگهداشته است، نه آنكه براى خودش شكار كرده باشد كه خوردن آن حرام است.
پیام ها
1- پيامبران، پاسخگوى سؤالها و نيازهاى طبيعى جامعهاند. «يَسْئَلُونَكَ»
2- آنچه لازم است كه بدانيم، بايد از انبيا و وارثانشان بپرسيم. «يَسْئَلُونَكَ» (مسلمانان صدر اسلام، نسبت به يادگيرى احكام وتكاليف دينى، احساس مسئوليّت داشتند.)
3- سؤال لازم، يك ارزش ونشانهى احساس مسئوليّت است. «يَسْئَلُونَكَ»
4- سؤال، زمينهى نزول تدريجى آيات قرآن است. «يَسْئَلُونَكَ»
5- رابطهى امّت با پيامبر، بىواسطه است. «يَسْئَلُونَكَ»
6- هر چه كه حرام شده، بخاطر پليدى آشكار يا نهان آن است. «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ»
7- اصل و قانون كلى آن است كه همهى چيزهاى پاك و دلپسند، حلال باشد.
«أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ»
8- چون اسلام دينى فطرى است، آنچه را كه دل بپسندد و فسادى نداشته باشد حلال مىكند. «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» (ميان تشريع وتكوين هماهنگى است.)
9- آموزش، منحصر به انسان نيست، حيوانات هم قابل تعليم و تسخيرند.
«تُعَلِّمُونَهُنَّ»
جلد 2 - صفحه 242
10- دانش، حتّى به سگ ارزش مىدهد و كارآيى آن را بيشتر مىكند. «تُعَلِّمُونَهُنَّ» سگ با اندكى آموزش، يك عمر شكار خود را به معلّمش هديه مىكند.
«أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ» ولى بعضى انسانها كه همه چيز را از خدا فرا گرفتهاند، «عَلَّمَكُمُ اللَّهُ» براى خدا چه مىكنند؟
11- هنگام فرستادن سگ شكارى، نام خدا برده شود. «وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ»
12- رعايت مقرّرات الهى در مصرف گوشت جلوهاى از تقواست. فَكُلُوا ... وَ اتَّقُوا
13- در ميان حيوانات وحشى، بعضى از آنها حلال گوشت هستند. (شكار، نشانه وحشى بودن حيوان است) «فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ»
14- توجّه به معاد وحسابرسى سريع الهى، يكى از انگيزههاى تقواست. «اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «4»
شأن نزول- سعيد بن جبير روايت كند «1» كه عدى بن حاتم و زيد الخليل طائى كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله زيد الخير نام نهاده بود به خدمت آن حضرت آمده عرض كردند: يا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله ما در جائى مىباشيم كه به سبب سگان و مرغان شكارى، مهماندارى مىكنيم؛ و سگان، جانوران دشتى مىگيرند، بعضى از آنها را دريابيم پيش از آنكه سگ آن را هلاك كند و ذبح مىكنيم، و برخى تا رسيدن ما، سگ آن را تلف نموده و خدا فرموده مردار حرام مىباشد، آيا حكم اين چگونه باشد؟ آيه شريفه نازل شد.
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ: مىپرسند از تو چه چيز حلال كرده شده است بر ايشان بعد از استماع محرمات مذكوره قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ: بگو حلال كرده شده است براى شما كشتارهاى پاكيزه مادامى كه شرع، نهى آن نكرده باشد؛ و آن هر ذبيحه است كه به نام حق تعالى ذبح كرده باشند، پس حرام باشد آنچه عرب به نام اصنام ذبح مىكردند يا مراد به طيبات محللات است كه تذكيه شوند بر وجه شرع. و اصح آن است كه مراد به آن هر چيزى است كه تحريم آن در شرع ثابت نشده است. وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ: و نيز حلال شده است براى شما صيد آنچه تعليم دادهايد از شكار كنندگان، مراد سگانند فقط، و اين مروى از ائمه هدى باشد چنانچه على بن ابراهيم در تفسير «2» خود از ابى عبد اللّه
«1» مجمع البيان ج 2 ص 161.
«2» وسايل الشيعه، جلد 16، صفحه 213، حديث 2.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 22
عليه السّلام روايت كرد: آن حضرت را از صيد يوز و باز و سگ سؤال نمودم، فرمود: نخور مگر آنچه تذكيه كنى إلا سگان شكارى. گفتم اگر سگ آن را كشته باشد. فرمود: بخور، خداوند مىفرمايد: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ» (الخ) با شرايطى كه در رسائل عمليه مذكور است. مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ: حلال است صيد سگان شكارى در حالتى كه ادب كنندگانيد ايشان را طريق صيد كردن مىآموزانيد آنها را از آنچه آموخته است خداى تعالى شما را از طريق تأديب. و اصحاب ما از ائمه هدى عليهم السّلام نقل كردهاند «1» كه تعلّم به چند امر حاصل شود: اول- عقب شكار رود وقتى او را رها كنند.
دوم- وقت خواندن او، باز آيد. سوم- شكار را نخورد. چهارم- استمرار بر اين غالبا و اعتبارى ندارد ندرة در نفى و اثبات آن «2» وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ: و ياد كنيد نام خدا را بر آن سگ معلّم در وقت ارسال او به جانب صيد. يا نام خدا را بريد بر آنچه نگهداشتهاند سگان معلّم وقتى كه ادراك تذكيه آن نمائيد.
در «منهج» «3» از ابو رافع روايت شده: روزى جبرئيل نازل شد بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و بر در خانه ايستاد. و پس از اجازه، داخل نشد. حضرت سبب پرسيد. جبرئيل گفت: ما معشر ملائكه داخل نمىشويم به موضعى كه در آن صورتى يا سگى باشد. اصحاب نگاه كردند در بعضى خانهها سگ بود. حضرت فرمود: هيچ سگى را زنده نگذاريد در مدينه. سگان فرار نموده به خارج مدينه رفتند. چون اين آيه آمد گفتند: يا رسول اللّه، چگونه صيد كنيم و حال آنكه ما را امر فرمودى سگان را بكشيم. حضرت ساكت شد. وحى نازل گرديد در اذن سگانى كه نفع داشته باشند. حضرت استثنا فرمود سگان شكارى و سگان گله و سگان پاسبان را، و اذن فرمود در آنها. در تفسير شيخ ابو الفتوح رازى از حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله كه فرمود: لا يحلّ ثمن الكلب و لا حلوان الكاهن و لا مهر البغى و نهى عن اقتنائها و امساكها و امر بغسل الاناء من ولوغها ثلث مرّات احديهنّ
«1» مجمع البيان ج 2 ص 161.
«2» عبارت «فكلوا ممّا امسكنّ عليكم» از قلم مؤلّف افتاده است.
«3» منهج ج 3 ص 178.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 23
بالتّراب. فرمود حلال نباشد قيمت سگ و مزد فالگو و مهر زنا كننده، و ما را نهى نمود از سگ داشتن و امر نمود به شستن ظرف از ولوغ او سه مرتبه يكمرتبه از آن به خاك.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ: و بترسيد از خداى متعال در تناول و خوردن آنچه حرام فرموده؛ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ: بدرستى كه خداى تعالى زود حساب كننده است و از حلال و حرام سؤال خواهد كرد.
در نهج البلاغه: سئل كيف يحاسب اللّه الخلق على كثرتهم فقال عليه السّلام كما يرزقهم على كثرتهم فقيل كيف يحاسبهم و لا يروثه قال كما يرزقهم على كثرتهم و لا يرونه «1» سؤال كرده شد از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام چگونه محاسبه خواهد كرد حق تعالى با خلايق و به چه نوع، شماره أعمال آنها نمايد با وجود بسيارى ايشان؟ پس فرمود عليه السّلام همچنان كه روزى مىدهد ايشان را با وجود كثرت. آنها گفتند: چگونه حساب كند با ايشان و حال آنكه نمىبينند خالق خود را؟ جواب فرمود: چنانچه روزى مىدهد ايشان را با وجود كثرت آنها و حال آنكه نمىبينند رازق خود را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يَسْئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَ اذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «4»
ترجمه
ميپرسند از تو كه چه چيز حلال شد مر ايشانرا بگو حلال شد پاكيزهها و آنچه تعليم داديد شما از حيوانات شكارى با آنكه ادب كننده سگانيد تعليم ميكنيد آنها را از آنچه آموخت شما را خدا پس بخوريد از آنچه نگاه داشتند براى شما و ياد كنيد نام خدا را بر آن و بترسيد از خدا همانا خداوند زود حساب است.
تفسير
بعد از ذكر محرّمات مذكوره گويا سؤال شده بود از آنكه پس حلال چيست براى مسلمانان لذا خداوند جواب فرمود كه بگو اى پيغمبر (ص) حلال شد براى ايشان اشياء پاكيزه كه طباع سليمه از آن نفرت ندارند يا حيوانات حلال گوشت
جلد 2 صفحه 175
كه بذبح شرعى رسيده باشند يا هر چه لذيذ باشد و مضرّ بنفس نباشد بنابر اختلاف تفاسير و هر حيوانيكه تعليم كرديد آن را براى شكار از جنس حيوانات شكارى در حاليكه ادب كنندگانيد سگان را و مىآموزيد بآنها شكار نمودن را بسبب علمى كه خداوند بشما عطا فرموده پس بخوريد از گوشت آن حيوانيكه آنها براى شما نگاه داشتند بعد از آنكه بذبح شرعى برسانيد آنها را و نام خداوند را در موقع ذبح ببريد مگر سگ شكارى كه اگر مسلمان او را ارسال براى شكار نمود و نام خدا را در وقت ارسال بزبان جارى نمود و آن سگ آن شكار را گرفت و كشت و آن شخص فرصت ننمود كه آن را تذكيه نمايد حلال است گوشت آن زيرا مكلّب شكار آموزنده سگ است چنانچه در منتهى الارب نقل نموده و از مجمع استفاده ميشود نه آنكه مطلق ادب كننده حيوان شكارى است چنانچه در صافى نقل نموده و بنابر اين آنچه از اخبار ائمه عليهم السلام استفاده ميشود و علماء اماميه فتوى دادهاند كه اين حكم مخصوص بسگ شكارى است موافق با ظاهر آيه است و ممكن است گفته شود اگر چه جوارح هر حيوان شكارى است اعم از وحوش و طيور لكن منصرف بهمان سگهاى شكارى است چون غالبا كسب صيد بآنها ميشود و جوارح اصلا بمعنى كو اسب است يعنى كسب كنندگان شكار و چرخ و باز و يوز را اهل لهو بشكار ميبرند و مهيّا براى كسب نيست در هر حال حكم بين اماميه مسلم است كه مخصوص بسگ است و موافق با ظاهر آيه يا قدر متيقن از مفاد آن است كه از اصل عدم تذكيه خارج شده است چنانچه قدر متيقن از نام خدا آنستكه بگويد بسم اللّه و اللّه اكبر و معلّم بودن سگ بآن است كه باختيار صاحبش باشد اگر آن را بسوى صيد براند برود و اگر آنرا بخواند بر گردد و اگر او را توقيف نمايد واقف شود و صيد را براى صاحبش نگهدارد اگر چه بنظر حقير مطلق بردن نام خدا از قبيل بسم اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و امثال آنها كافى است و در معلم بودن سگ اعتبار بهمان امكان ارسال و توقيف است چنانچه در كافى و تهذيب و فقيه از حضرت صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر صاحب سگ او را ارسال نمود و نام خدا بزبان جارى كرد حلال است شكار اگر چه سگ آنرا كشته باشد و اگر خورده باشد فرموده باقى مانده آن را بخور و اگر سگ معلم نيست يك ساعت او را تعليم كن پس از آن ارسال نما او را كه معلّم خواهد بود اما غير سگ از قبيل يوز و باز و امثال اينها پس نخور از شكار آنها مگر آنچه ادراك تذكيه آنرا نمودى چون خداوند فرموده مكلّبين يعنى در حالتى كه تعليم دهندگان
جلد 2 صفحه 176
سگ باشيد پس صيد غير سگ را نميشود خورد مگر آنكه ادراك تذكيه آن شود و باين مضمون روايات تقريبا متواتر است و اگر روايتى هم بر خلاف اين صادر باشد بايد حمل بر تقيّه شود چون موافق با عامه است و در روايت قمّى ره از حضرت صادق (ع) ذكر شده كه هر حيوان درنده صيد را براى خودش نگاه ميدارد مگر سگ شكارى كه براى صاحبش نگاه ميدارد وقتى او را ارسال نمودى و نام خدا را بردى همان تذكيه صيد است و بپرهيزيد از خداوند در اجتناب از محرمات همانا خداوند زود حساب مخلوق را ميرسد و بزودى مجازات مينمايد آنها را و آثار ارتكاب محرمات را در دنيا و آخرت بآنها ميرساند چه كم باشد چه زياد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يَسئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُم قُل أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ ما عَلَّمتُم مِنَ الجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ فَكُلُوا مِمّا أَمسَكنَ عَلَيكُم وَ اذكُرُوا اسمَ اللّهِ عَلَيهِ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ «4»
سؤال ميكنند از تو که چه چيز حلال شده است بر آنها بگو حلال شده است بر شما پاكيزههاي از مأكولات و آنچه که فرا گرفتهايد از طيور و كلابهايي که داريد و آنها را تعليم كردهايد از چيزهايي که خداوند بشما تعليم فرموده پس بخوريد از حيواناتي که اينها براي شما ميگيرند و نگاهداري ميكنند و ذكر اسم خدا را
جلد 6 - صفحه 301
بر آنها بگوئيد و از خدا بپرهيزيد محققا خدا زود بحساب رسيدگي ميكند.
يَسئَلُونَكَ ما ذا أُحِلَّ لَهُم پس از اينكه در آيه سابقه محرمات ذكر شد آمدند از حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند چه چيز حلال شده از مأكولات و مطعومات بعضي گفتند مراد از حيوانات است بقرينه آيه سابقه لكن ظاهر اينست که مراد كليه مطعومات و مأكولات باشد بواسطه عموم سؤال و جواب و لو مورد حيوانات باشند لكن مورد مخصص نيست بلكه ممكن است که بگوئيم مورد هم حيوانات نباشد بواسطه آنكه مكرر گفتهايم که نظم در آيات ملحوظ نشده و معلوم نيست که اينکه آيه متصل بآيه قبل باشد مضافا به اينكه در آيه سابقه هم ذكر حلال از حيوانات شده در جمله إِلّا ما ذَكَّيتُم که حيوانات حلال گوشت که اصلا منظور بوده اگر بكيفيات مذكوره باشد حرام ميشود و اگر مذكي باشد حلال و مسلما آيه سابقه حيواناتي که در اصل حرام هستند مثل سباع و حشرات و امثال آنها را نظر ندارد فقط خنزير را نظر به اينكه نصاري حلال ميدانند جزو محرمات شمرده قُل أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ طيب مقابل خبيث است و مراد از طيب آن چيزيست که نفس متمايل بآن است و التذاذ ميبرد هر چيزي بحسب خود مثلا در روائح مثل رياحين و عطريات طيب است و قاذورات و كثافات خبيث و هكذا در مأكولات و ملبوسات و اماكن و غير اينها بلي شرع مطهر بسا عرف را تخطئه در مصداق ميكند مثلا شراب و موسيقي و ناقوس و زنگ در نظر عرف تمايل دارند و التذاذ ميبرند و شرع آنها را از خبائث شمرده يا بعكس بعض خبائث عرفيه را طيب شمرده مثل سؤر مؤمن يا آب كر مستعمل و امثال اينها، و انساني که داراي ايمان كامل و اخلاق فاضله و اعمال صالحه باشد طيب است در حق ائمه اطهار عليهم السلام ميگويي الطيبين الطاهرين و خداوند در قرآن ميفرمايد الخَبِيثاتُ لِلخَبِيثِينَ وَ الخَبِيثُونَ لِلخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ نور آيه 26، و در اينکه آيه
جلد 6 - صفحه 302
سؤالا و جوابا مراد مأكولات و مطعومات است.
وَ ما عَلَّمتُم مِنَ الجَوارِحِ مُكَلِّبِينَ مراد از جوارح ظاهرا خصوص كلاب معلم است که براي شكار ميبرند و تعبير بتازي ميكنند و مراد از مكلبين كساني هستند که داراي كلاب معلمهاند و حكم مسئله اينست که اگر در مورد رهايي كلاب براي صيد بسم اللّه بگويند و كلاب صيد را بگيرند نه براي خود که او را پاره كنند بلكه نگاه دارند براي صاحب خود و تا صاحب بر سر صيد برسد آن صيد مرده باشد اينکه حلال است و اگر هنوز رمقي دارد او را ذبح كنند بطريق مشروع و شرط است که اينکه كلاب را باين دستور تعليم داده باشند تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَكُمُ اللّهُ که تعليم داده باشند اينکه كلاب را باين دستوري که خداوند بشما تعليم فرموده که ذكر شد فَكُلُوا مِمّا أَمسَكنَ عَلَيكُم که براي شما نگه داشته باشند وَ اذكُرُوا اسمَ اللّهِ عَلَيهِ که همان موقع رهايي بسم اللّه بگوئيد.
مسئلة- ساير وسائل شكار مثل باز شكاري يا تير انداختن يا وسائل ديگر حكمش چيست.
جواب- اگر موقعي که صيد بدست آمد هنوز رمقي دارد و لو به اينكه گوشش حركت كند يا چشمش باز و بسته شود او را ذبح شرعي كنند حلال ميشود و الا حرام وَ اتَّقُوا اللّهَ نه بنحوي که امروز ميان شكارچيها معمول است که سر او را ميكنند يا بانحاء ديگر ميكشند يا بدست نيامده مرده باشد اينها تماما حرام است إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ تفسيرش گذشت.
303
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 4)
شأن نزول: در باره این آیه شأن نزولهایی ذکر کرده اند که مناسبتر از همه این است: «زید الخیر» و «عدی بن حاتم» که دو نفر از یاران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله بودند خدمتش رسیدند و عرض کردند: ما جمعیتی هستیم که با سگها و بازهای شکاری صید می کنیم، و سگهای شکاری ما حیوانات وحشی حلال گوشت را می گیرند، بعضی از آنها زنده به دست ما می رسد و آن را سر می بریم، ولی بعضی از آنها بوسیله سگها کشته می شوند، و ما فرصت ذبح آنها را پیدا نمی کنیم و با این که می دانیم خدا گوشت مردار را بر ما حرام کرده، تکلیف ما چیست! آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
صید حلال
به دنبال احکامی که در باره گوشتهای حلال و حرام در دو آیه گذشته بیان شد در این آیه نیز به قسمتی دیگر از آنها اشاره کرده و به عنوان پاسخ سؤالی که در این زمینه شده است، چنین می فرماید: «از تو در باره غذاهای حلال سؤال می کنند» (یسئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُم).
سپس به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دستور می دهد که نخست به آنها «بگو: هر چیز پاکیزهای برای شما حلال است» (قُل أُحِلَّ لَکمُ الطَّیباتُ).
یعنی تمام آنچه را اسلام تحریم کرده در زمره خبائث و ناپاکها است و هیچ گاه قوانین الهی، موجود پاکیزهای که طبعا برای استفاده و انتفاع بشر آفریده شده است تحریم نمی کند.
سپس به سراغ صیدها رفته، می گوید: «صید حیوانات صیاد که تحت تعلیم شما قرار گرفته اند، یعنی از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها آموخته اید، برای شما حلال است» (وَ ما عَلَّمتُم مِنَ الجَوارِحِ مُکلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمّا عَلَّمَکمُ اللّهُ).
حیوانی را که سگها شکار می کنند اگر زنده به دست آید، باید طبق آداب اسلامی ذبح شود ولی اگر پیش از آن که به آن برسند جان دهد، حلال است، اگر چه ذبح نشده باشد.
سپس در ذیل آیه اشاره به دو شرط دیگر از شرایط حلیت چنین صیدی کرده، می فرماید: «از صیدی که سگهای شکاری برای شما نگاه داشته اند بخورید» (فَکلُوا مِمّا أَمسَکنَ عَلَیکم).
بنابراین، اگر سگهای شکاری عادت داشته باشند قسمتی از صید خود را بخورند و قسمتی را واگذارند، چنان صیدی حلال نیست و در حقیقت چنین سگی نه تعلیم یافته است و نه آنچه را که نگاه داشته مصداق «علیکم» (برای شما) می باشد، بلکه برای خود صید کرده است.
دیگر این که «به هنگامی که سگ شکاری رها می شود، نام خدا را ببرید» (وَ اذکرُوا اسمَ اللّهِ عَلَیهِ).
و در پایان برای رعایت تمام این دستورات، می فرماید: «از خدا بپرهیزید، زیرا خداوند، سریع الحساب است» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الحِسابِ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرانى و حاكم و بيهقى و ديگران از عامّه نيز موضوع ابو رافع را نقل و روايت كردهاند و طبرى صاحب جامع البيان از طريق شعبى روايت نموده كه عدى بن حاتم الطّائى گفت مردى نزد رسول خدا آمد و از او درباره صيدى كه سگ شكارى بياورد پرسيد پيامبر نمىدانست كه در جواب چه بگويد تا اينكه اين آية نازل گرديد.
- ↑ صاحب مجمع البيان گويد بعد از نزول اين آية رسول خدا دستور فرمود سگانى كه بحال مردم نافع است از بين نبرند ولى سگانى كه نفعى از آنها عائد مردم نيست از بين ببرند.
- ↑ محمد باقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات، ص: 272
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.